نزن در خون مهساها که انگشت مهدی یعقوبی (هیچ)

رسید از راه بازهم انتخابات

شدند آخوند و ملاها دموکرات

همه گویی که با هم باجناقند

به خلوت در عبادت جفت و طاقند

به گوشم شیخکی دیوانه میگفت

دهندت خانه مجانی و مفت

رسد عصر وفور و کامیابی 

همه با هم حجاب و بی حجابی

شود ایران به مثل دوره شاه

زبانم لال باد استغفرالله

خیابانها که زنها با مینی ژوب

بپا حاجی نیفتی در ته جوب

معین آید به ایران شادمانه

نماز جمعه میخواند ترانه

برقصد در صدا سیما جمیله

به عرعر نره خرها در طویله

یکی بی دین یکی با دین که با هم

بساط خنده و شادی فراهم

نه از زندان دگر باشد نشانی

نه اشک و ناله و آه و فعانی

غم نان بعد از آن افسانه گردد

وطن لبریز از میخانه گردد

نه شلاقی برای میگساری

نه تعزیری به جرم روزه خواری

نه چشمی در خیابان کور گردد

نه در خون عاشقی پر شور گردد

گرانی بار  و بندیلش ببندد 

اگر چه مرغ پخته هم بخندد

شود ایران بهشتی جاودانه

صدای ساز و آواز هر کرانه

*****

تمام وعده ها باد شکم هست

پس از آن تیغ و شمشیر دو دم هست

نزن در خون مهساها که انگشت

به ایرانت که شد ویران نکن پشت

مهدی یعقوبی(هیچ)

معنی آخوند چیست مهدی یعقوبی (هیچ)

 

آخوند انگلیسی مهدی یعقوبی (هیچ)

 

گفتا بمن که خواهر آخوند انگلیسی

عمامه ای که بر سر آخوند انگلیسی

زل زد به گیسوانم بر چشم و ابروانم

مانند یک چغندر آخوند انگلیسی

تسبیح در دو دستش بر لب دعا که میخواند

آمد کمی جلوتر آخوند انگلیسی

شهوت که تار و پودش لوش و لجن وجودش

پا تا به سر همه شر آخوند انگلیسی

گفتا که خواهر من ای تاج بر سر من

خواهی که تو برادر آخوند انگلیسی 

علامه حوزه ام من نانم که توی روغن

شبها روم به منبر آخوند انگلیسی

خواهم کنم صوابت بر سر نهم حجابت

بر طبق شرع انور آخوند انگلیسی

گفتم برو که مردک آخر مگر فضولی

بس کن دگر که عرعر آخوند انگلیسی

شب پیش باجناقی در نزد جفت و طاقی

گمشو برو که آنور آخوند انگلیسی

یک من شپش به ریشت مکر و ریا که کیشت

عن چهره مثل عنتر آخوند انگلیسی

حیوان بدنهادی در حوزه کون که دادی

جفتک نزن که ای خر آخوند انگلیسی

پا تا به سر ریایی بی شرم و بی حیایی

پوسیده فکر و باور آخوند انگلیسی

گفتا نکن که توهین با آن لبان شیرین

من سیدم هنرور آخوند انگلیسی

خوش فکر و با سوادم در حال اجتهادم

صدها حدیثم از بر آخوند انگلیسی

گفتم شما سزاتان تیر چراغ برق است

ای ظالم ای ستمگر آخوند انگلیسی

ایرانیان به روزی بر گورتان برقصند

با شادی مکرر آخوند انگلیسی

تف باد بر بهشتت گفتار و فکر زشتت

ای از مغول که بدتر آخوند انگلیسی

شهوت همه وجودت تزویر تار و پودت

انگل به خاک کشور آخوند انگلیسی

نفرین به وعده هایت پایین تنه خدایت

ریدم بهت سراسر آخوند انگلیسی

مهدی یعقوبی (هیچ)

مملکت خر تو خره - مهدی یعقوبی

 

جان که از یک لقمه ی نان در وطن ارزانتره     مملکت خر تو خره

فقر و بدبختی به روز و شب که دامن گستره    مملکت خر تو خره

وعده ها ریز و درشت از هر رقم باد شکم    گندش آید دم به دم

سرنوشت ما به دست عده ای غارتگره    مملکت خر تو خره

این طرف چین میبرد در آن طرف هم روسیه   مساله ناموسیه

هر که حرفی زد سرش بر دارها شد یکسره  مملکت خر تو خره

شهر مشهد شهر نو شد ای عراقی ها به پیش   با دو صد من پشم و ریش

دختر ده ساله ایرانی!؟ نرخش محشره  مملکت خر تو خره

آن که هر دم وعده حوری بهشتت میدهد  ده به ده یا صد به صد

در همین دنیا زنت را پیش چشمت میبره   مملکت خر تو خره

عده ای دزد و چپاولگر سوار ما شدند    یا به کانادا شدند

مجلس شورای اسلامی پر از گاو نره    مملکت خر تو خره

گشته گورستان وطن در هر کجا سوگ و عزا    شد که ملت بی خدا

زندگی ایران ما از هر جهنم بدتره    مملکت خر تو خره

شیخ با شاش شتر من می که درمانم کند    مستی در جانم کند

این شراب سرخ شیرازی عجب حال آوره     مملکت خر تو خره

در جهان مهلک تر از جهل و جنون ویروس نیست   زن جهان ناموس نیست

زیر آوار خرافات عجیبی کشوره    مملکت خر تو خره    

میزند دم هر قرمساقی که با ما از حجاب    خود که مغزش فاضلاب

نعل اسبی بر جبین در عرعره    مملکت خر تو خره 

خنده روی لب که جرم و عشق و موسیقی حرام     دین و مذهب گشته دام

دوره گل مالی و عصر فریب و خنجره    مملکت خر تو خره

سرزمینم زادگاه نغمه و شادی که بود    مهد آزادی که بود

از چه رویی زد که غم بر گردن ما چنبره   مملکت خر تو خره

روی منبرها همه آخوندها گردن کلفت  یکسره از پول مفت

ملت بیچاره  در سطل زباله با سره     مملکت خر تو خره

رای بی رای - مهدی یعقوبی

 

اگر که جنتی آخوند محبوب

که عزرائیل او را کرده منسوب

بپوشد دامن کوتاه و زرکوب

بنوشد پیش چشمانم که مشروب

دگر ای شیخ و ملا رای بی رای

اگر هم وعده آنجوری دهندم

بهشت عنبرین زوری دهندم

پس از مرگم دو صد حوری دهندم

شراب سرخ در قوری دهندم

دگر ای شیخ و ملا رای بی رای

اگر در خبرگان پایین و بالا

تماما خایه مال بیت آقا

بجنبانند هی پایین خود را

دهندم بر لب ساحل که ویلا

دگر ای شیخ و ملا رای بی رای

رئیس جمهور تنها دسته بیله

سراسر مجلس اصطبل و طویله

به روز و شب همه در فکر حیله

وگر عریان برقصد هم جمیله

دگر ای شیخ و ملا رای بی رای

جناح خوب و بد ایران نداریم

بد و بدتر به هیچ عنوان نداریم

به روی سفره هامان نان نداریم

به جز تخمی که در تنبان نداریم

دگر ای شیخ و ملا رای بی رای

مهدی یعقوبی

بمن گویند نواندیش دینی مسلمانی که با ریش لنینی - مهدی یعقوبی

 

بمن گویند نواندیش دینی

مسلمانی که با ریش لنینی

نمادم زینب و زهرا که باشد

عیالم شهرتش گیتا که باشد

ببافم آسمان و ریسمان را

که تا ثابت کنم حرف و بیان را

دیالکتیک علمی را کنم نقد

برای صیغه خوانم خطبه عقد

سخنرانی کنم کشور به کشور

لچک سر می کنم در غرب کافر

فنون مغلطه در حوزه خواندم

خر خود را به بحر و بر که  راندم

میان بحث ها تخم دوزردم

همه عمرم فقط قدقد که کردم

تخصص در علوم غائط و بول

جماعت را زنم با فن خود گول

به چشم هر مخالف میشوم دود

بگیرم ماهی از آب گل آلود

به جادوی سخن پیش خلایق

دهم پیوند گودرز و شقایق

نخود در داخل هر آش باشم

جهان ماهرترین نقاش باشم

نجاسات مذاهب را به نیرنگ

به روز و شب زنم بی خستگی رنگ

امامم خفته اما در ته چاه

همین جمعه بیاید گویی از راه

طناب دار در دستم نگونسار

فرنگستان زنم دم از سکولار

همه حرف و سخن هایم قلنبه

سراسر نقل و تفسیرم سلنبه

دم از اسلام رحمانی زنم من

مخالف را بنامم خصم و دشمن

در اصل آخوندم اما با کراوات

روپوش علم بر روی خرافات

مهدی یعقوبی

سال گاو

 

سال گاو و سال گاو و سال گاو 

ای خوشا بر طالع و اقبال گاو

می پرستند هندیان او را همه

بیشماران باد عالم آل گاو

ساقیا پر کن که گیلاس مرا

تا که در مستی بگیرم فال گاو

کاش جای روضه خوانها داشتیم

کوی و برزن مع مع با حال گاو

هی نگو مجلس طویله است ای پسر

چون که توهین است بر امثال گاو

بهتر آن تازی پرستان تا روند

در پی گوساله یا دنبال گاو

جای عکس شیخ و ملا می زنم

در اتاق خانه ام تمثال گاو

مهدی یعقوبی